همه آنچه باید در مورد این روزهای استقلال بدانید | جنگ قدرت میان آبی پوشان؛ چهار جبهه، یک باشگاه آشفته

در حالیکه وضعیت مالی استقلال نسبت به سالهای گذشته بهتر شده، جنگ قدرت میان مدیران، نماینده هلدینگ و اعضای هیئتمدیره، این باشگاه را در بحرانیترین روزهای تاریخش فرو برده است؛ بحرانی که حتی انتخاب سرمربی، جذب بازیکن و آمادهسازی تیم برای سوپرجام را هم به بنبست کشانده است.
امروز تقریباً تمام رسانهها از «جنگ قدرت» در استقلال مینویسند. تسنیم تیتر زده «اوج اختلاف و جنگ قدرت در باشگاه استقلال» و فارس نوشته: «درحالیکه وضعیت مالی استقلال در یک سال اخیر بهمراتب بهتر از گذشته شده، اما جنگ قدرت، بدترین روزهای تاریخ این باشگاه را رقم زده است.» رسانههای ورزشی نیز هر روز از کشمکش میان نماینده تامالاختیار هلدینگ، مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره خبر میدهند
مشکل انتخاب سرمربی و جذب بازیکن، نه کمبود بودجه یا نبود گزینه مناسب، بلکه یک جنگ قدرت میان مدیران باشگاه است؛ جنگی که با منافع مالی گره خورده است.» حالا میتوان گفت هیچ تغییری در اوضاع باشگاه رخ نداده است.
برای درک بهتر این «جبهههای مختلف قدرت» کافی است به همان گزارش رجوع کنید: چرا احسان حاجصفی میگوید «چند نفر از باشگاه استقلال برای جذب من تماس گرفتند»؟ چطور استقلال تنها با ۱۳ بازیکن به اردوی پیشفصل رفت؟ چرا عیسی آلکثیر، بازیکن مازاد پرسپولیس، سر از استقلال درآورد و چه کسانی برای فسخ قراردادش تلاش کردند؟ چرا هر روز خبر استعفای یکی از اعضای هیئتمدیره منتشر میشود؟
رسانههای نزدیک به هلدینگ از استعفای نظریجویباری مینویسند، رسانههای حامی مدیرعامل از تغییر ترکیب هیئتمدیره و جابهجایی نماینده هلدینگ خبر میدهند، رسانههای مدیران سابق استقلال هم از ناکارآمدی هلدینگ، تاجرنیا و نظریجویباری مینویسند. حتی نامهایی مثل آجرلو و حجت کریمی دوباره مطرح شده است. و از همه مهمتر، چرا ساپینتو یکباره علیه مدیران شورش میکند؟ پاسخ ساده است: چون هیچکدام از این جبههها بر دیگری غلبه نکرده و هیچکدام حاضر نیستند از منافع خود کوتاه بیایند.
این روزها چهار جبهه مختلف در استقلال هرکدام «ساز خودشان را میزنند»؛ با مربی مذاکره میکنند(پیش از آمدن ساپینتو)، دستیار میآورند، مدیر آکادمی معرفی میکنند، با بازیکن حرف میزنند، قرارداد میبندند و فسخ میکنند. همه به به دنبال کلاهی از این نمد برای خودشان هستند.
فرد بانفوذی که نظریجویباری را مدیرعامل کرد، این روزها از تمام نفوذش برای ماندن او استفاده میکند؛ شاید برای اینکه سال بعد هم دوباره تولدش را تبریک بگوید! شخص دیگری که قرارداد پرحاشیه کاریله برزیلی را بست، نهتنها جایگاهش را با همین لابیها حفظ کرده، بلکه یکی از نزدیکانش را در یک تیم متمول شهرستانی جا داده تا قدرتش را به رخ بکشد.
تاجرنیا هم که هفته پیش از نارضایتیاش از اوضاع باشگاه گفت و وعده «تغییرات اساسی» داد، حالا سکوت کرده و فقط از جذب بازیکن حرف میزند؛ وعدههایی که فعلاً روی کاغذ ماندهاند. او البته از حمایت مدیرعامل هلدینگ برخوردار است؛ حمایتی که ریشه در گعدههای سیاسی دارد و فعلاً خدشهناپذیر بهنظر میرسد.
هواداران استقلال در فضای مجازی بعد از مدتها انتقاد به هیئتمدیره، حالا سراف هلدینگ خلیج فارس رفته اند. از نگاه هلدینگ هم این وضعیت عجیب است: چطور پول میدهد، فحش هم میخورد!
حالا هفته تمام شده و ترکیب استقلال هنوز ناقص است. نظریجویباری توانایی کافی برای مدیرعاملی ندارد، اما پشتوانهای دارد که اجازه برکناریاش را نمیدهد. اعضای هیئت مدیره هم که هر کدام دنبال گزینههای خودشان هستند و چوب گذاشتن لای چرخ دیگری.
سؤال اساسی اینجاست: آقای شریعتمداری! با مشغلههای متعددتان، آیا وقت دارید سری به باشگاهی بزنید که با احساسات میلیونها هوادار گره خورده؟ چطور برای باشگاهی که پولش را دادهاید و مالک آن هستید، نمیتوانید مدیرانی مطابق نظر خود بگذارید؟ کسانی که شما بهتر از همه میدانید با چه نفوذی، مدیر و مهره به شما تحمیل میکنند؟
در حال حاضر مهمترین دغدغه هواداران استقلال، بازی سوپرجام در تاریخ ۱۹ مرداد مقابل تراکتور است؛ تیمی آماده و کامل. استقلال بازیکن ندارد، دروازهبانش را از دست داده و حتی مشخص نیست ساپینتو با محرومیت دو سال پیشش میتواند روی نیمکت بنشیند یا نه.
فعلاً بحث از دست رفتن جام نیست؛ خطر بزرگتر، یک آبروریزی تاریخی در سوپرجام است.